اندیشه بهار

سلام بر بهار انسان ها و خرمی دوران ها

اندیشه بهار

سلام بر بهار انسان ها و خرمی دوران ها

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ق.ظ

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﻠﺴﻄﯿﻨﯽ ﺍﻡ ﺑﺪﻩ

فقط همین: عالی ، عالی و عالی


شعری تقدیمی به مردم غزه از شاعر جوان "علی فردوسی" :

یک ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﺮﺍ بی قرﺍﺭ ﮐﺮﺩ
ﯾﺎﺑﺪ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻏﺰﻝ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﺬشت ام ﻭ ﭘﺎی ام ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺧﻮﺭﺩ
ﺳﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺩل ام ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
آﯾﺎ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﮐﺮﺩ !

ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺟﻠﻮﯼ ﺳﯿﻞ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﻃﻐﯿﺎﻥ ﺭﻭﺩﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻬﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﺳﻨﮓ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺍﺗﺎﻕ ﺳﺎﺧﺖ
بی ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺖ
با ﺫﮐﺮ ﭼﻨﺪ ﻓﺎﺗﺤﻪ، ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﻣﺜﻞ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﻄﻨﺖ
ﺯﺩ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻣﻔﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺑﺨﺖ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩ
ﺟﺎﻧﺐ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩ

ﯾﺎ ﺳﻨﮓ ﺭﻭﯼ ﯾﺦ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻟﻘﺼﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ
در ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻧﺎﮐﺲ ﻭ ﮐﺲ ﺷﺮم ساﺭ ﮐﺮﺩ

ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺳﻨﮓ
این گونه ﮔﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻣﺮﺍ بی قرار ﮐﺮﺩ:

.

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﻠﺴﻄﯿﻨﯽ ﺍﻡ ﺑﺪﻩ
با ﻣﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺁن گه ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ!


آقا شعر و شاعر را تشویق می‌کنند و می‌گویند: آفرین خیلی خوب بود. مضمون و لفظ و جهت، همه خوب بود. کاربردهای مختلف سنگ را سروده بودید. کمی مکث کردند بعد زمزمه که:

هر سنگ که بر سینه زدم نقش تو بگرفت
آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد

قرائت شعر در محضر حضرت آقا

نظرات  (۱)

سلام
همون یک کلمه: عالی
پاسخ:
سلام
تبریک به اون شاعری که از شما عالی گرفت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی